دوره 11، شماره 43 - ( 6-1399 )                   جلد 11 شماره 43 صفحات 198-175 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران.
2- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران ، h.azarpeyvand@iaukashan.ac.ir
3- استادیار گروه زبان و ادبیات عرب، واحد کاشان، دانشگاه آزاد اسلامی، کاشان، ایران.
چکیده:   (687 مشاهده)

     از نخستین سده‌های اسلامی، عرفان به صورتِ یکی از ارکان معرفت در کردار و نوشتار بسیاری از فرهیختگان مسلمان، راه یافت. مفسران قرآن کریم از جمله کسانی بودند که از این دریای معرفت در تفسیر آیات قرآن بهره گرفتند. خواجه عبداله انصاری، عارف قرن پنجم هجری، در نثر مسجع خویش و در قالب مناجات، علاوه برطرح مضامین عرفانی و سیر و سلوک عملی، مسائل اخلاقی و تعلیمی را نیز به اشاره بیان می‏کند. در قرن سیزدهم هجری نیز عارفی شیعی به نام «صفی علیشاه» تفسیری منظوم از قرآن نگاشته و در آن مضامین عرفانی را در قالب سیر و سلوک عملی بیان کرده و گاهی نیز به این مضامین، رنگ فلسفی داده است. آمیخته شدن حکمت و عرفان و نزدیک شدن عقل و دل در این تفسیر منظوم به خوبی مشاهده می‏شود. سورۀ یوسف(ع) یکی از بستر‌های مهم بیان مضامین عرفانی قرآن است. نگارنده در مقالۀ پیشِ رو، با تکیه بر این سؤال اساسی که میزان اشتراک و افتراق دیدگاه‌های عرفانی سدۀ پنجم و سیزدهم هجری در تفسیر آیات شریف قرآن تا چه اندازه است، به بررسی تطبیقی مضامین عرفانی سورۀ یوسف(ع) در دو تفسیر یادشده پرداخته است؛ تفاسیری با ویژگی‌های متفاوت که مربوط به‌ دو دورۀ مختلف از عرفان اسلامی است.

 
متن کامل [PDF 539 kb]   (160 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1399/4/28 | پذیرش: 1399/6/1 | انتشار: 1399/6/1

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.