جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱ نتیجه برای طاهر

علی طاهری، مسعود معتمدی،
دوره ۲، شماره ۷ - ( فصل نامه ی علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی «ادب و عرفان» ۱۳۹۰ )
چکیده

رابطه­ی ادبیّات فارسی و ادبیّات ترکی  به دلیل خویشاوندی سببی که میان آنها پیش آمده است، رابطه­ای نسبتاً دیر پاست. که طیّ قرون متمادی ضمن بهره­مندی از آبشخور غنی آموزه‌های دینی همواره در تعامل با هم بوده­اند. به یمن همین داد و ستد مبارک تعداد زیادی از شعرای نغزگوی هردو زبان به طبع‌آزمایی پرداخته­اند. از این میان میرزا ابوالحسن راجی تبریزی، شاعر قرن سیزدهم هجری قمری، که بی­تردید یکی از شعرای بزرگ ذولسانین آذربایجان است، از جمله شعرایی است که درکنار زبان ترکی به زبان فارسی نیز طبع آزمایی کرده است. چکامه‌های نغز و دلکش او در هر دو زبان، گویای قدرت فراوان او در فن شعر است. سروده­های وی در حوزه­ی واژگان، تصویر سازی، شکل و قالب و مضمون و محتوا شدیداً تحت تأثیر زبان فارسی و ادبیّات عرفانی آن است. به ویـژه رد پای این تاثیر پذیری را با حافظ بیشتر می‌توان پی‌گرفت. مقاله­ی حاضر می­کوشد با بررسی برداشت­های عرفانی راجی از حافظ، ابعاد این تأثیر پذیری را در دیوان راجی بیابد و به خواننده عرضه دارد.


مهین طهماسبی، جواد طاهری،
دوره ۲، شماره ۸ - ( فصل نامه ی علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی «ادب و عرفان» ۱۳۹۰ )
چکیده

داستانِ هبوطِ آدمی از بهشت یگانگی به برزخ بیگانگی، به گونه‌های متفاوت در تفاسیر اسلامی و غیر اسلامی گزارده شده است. در مسیحیّت نوعِ انسان، به ذات گناهکار است؛ در قرآن نیز استعدادِ طغیان و گناهکاری در نوعِ انسان وجود دارد؛ امّا این هر دو روایت پایانی متفاوت دارد. در روایت مسیحیّت، مسیح با ایثارِ خونِ خویش، تاوانِ گناه کاریِ آدم را می‌پردازد؛ ولی در روایتِ قرآنی، در همان زمانِ ازلی، قلم، از نتایجِ مشیّت قِدَم، در حقِ آدم به سعادت می‌رود و گناه او به حکمِ عذر به وی حوالت داده می‌شود. درهم ریزیِ معناها؛ همچنین سرشتِ مشابهِ آغازین و سرنوشتِ متباینِ فرجامین، پژوهندگان را برآن داشت تا با رویکردی تفسیرگرانه به بازخوانیِ شعرِ فروغ به قصدِ معناگشایی از اسطوره­ی هبوطِ آدمی، با خوانشیِ میان متنی، بپردازند.


محمّد آهی، محمّد طاهری ،
دوره ۳، شماره ۹ - ( فصل نامه ی علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی «ادب و عرفان» ۱۳۹۰ )
چکیده

مهم­ترین مطالعات در زمینه­ی هر علمی، مطالعه­ی جریان شناسی آن علم است. به وسیله­ی جریان شناسی است که نحوه­ی شکل گیری ، مراحل گوناگون و تطوّرات متفاوت هر علم، مشخّص گردیده و فراز و نشیب، سقوط و صعود آن نمایان می­گردد. تصوّف بخش مهمّی از زبان و ادب فارسی را به خود اختصاص داده است، به گونه­ای که بدون بررسی و تحلیل آن، شناخت و بررسی زبان و ادب به ویژه در حوزه­ی عرفان، ناقص خواهد بود. مطالعه­ی جریان شناسی تصوّف، اگر نه موضوعی کاملاً نو، امّا موضوعی است که یا کمتر بدان پرداخته شده یا بدین شیوه بررسی نشده است. لذا این مقاله با این ضرورت ، بدین مهم پرداخته است تا این شاخصه­ی مهمّ زبان و ادب، با تحلیل جریان شناختی به ویژه در سده های نخستین، به خوبی تبیین گردد .


جواد طاهری، سمیه سلیمان،
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( فصل نامه ی علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی «ادب و عرفان» ۱۳۹۱ )
چکیده

منزوی از مبتکران اصلی غزل نو است که ضمن در نظر داشتن ارزش‌ها، قابلیت‌ها و ویژگی‌های برجسته و منحصر به فرد شعر کلاسیک، اشعار خود را به بسیاری از ظرافت‌ها، تکنیک‌ها و ویژگی‌های مطرح در شعر نو آراسته است.

وی در سرودن غزل‌های خود از شگردها و نوآوری‌هایی بهره گرفته که سبب تمایز با غزلِ غزل سُرایان سنّتی و پیدایش شیوه‌ای تازه در غزل شده است. در این مقاله به بررسی نوآوری‌ها و ویژگی‌های خاص اشعار او پرداخته شده است.


طاهره چال‌دره، فاطمه احمدی،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( فصل نامة علمی‌پژوهشی « عرفانیات در ادب فارسی» ۱۳۹۵ )
چکیده

هر نظام اخلاقی بر مبنای متعددی اعم از مبانی هستی­شناختی، انسان­شناختی و معرفت­شناختی بنا شده است. مقصود از مبانی، مباحث نظری است که در شکل­گیری مکاتب اخلاقی و نوع گزاره­های آن، تحلیل­ها و داوری­های اخلاقی تأثیری مستقیم دارد. در این مقاله از رهگذر تأمل بر اشعار مولانا در مثنوی به بررسی قلب که یکی از مبانی انسان‌شناختی اخلاق عرفانی است، پرداخته­ایم.

نخست معنا و مفهوم و کارکردهای معرفتی و عملی قلب از دیدگاه عرفا بررسی شد سپس معنای این دو مفهوم در اشعار مولانا تبیین گردید آنگاه کارکردهای معرفتی (شهودی) و عملی قلب و اثر آن بر اخلاق عارفانه روشن شد.


طاهره چال دره،
دوره ۸، شماره ۳۱ - ( فصل نامة علمی‌پژوهشی « عرفانیات در ادب فارسی» ۱۳۹۶ )
چکیده

از جمله مسائل مهمی که عرفا و مشایخ طریقت بدان اهمیت زیادی میدهند مسأله ذکر است، زیرا شالوده عرفان و طریقت بر همین مبنا یعنی یاد کردن خدا و ارتباط یافتن با آن ذات مقدس و یگانه استوار شده است انگیزه انتخاب این موضوع در میان موضوعات و مصطلحات بسیار عرفانی نیز همین است.از سوی دیگر در شعر این دو عارف نامی، ابنفارض حموی مصری و حافظ شیرازی میتوان تشبیهها و تعبیرهای زیبا و بینظیری از ذکر یافت که دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیار هستند، در این مقاله نگارنده بر آن است که ویژگی ها و لطایف ذکر را در میان اشعار این دو عارف بزرگ پارسی و عربی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.
فاطمه یاوری، عباسعلی وفایی، ملک محمد فرخزاد، رحیم طاهر،
دوره ۹، شماره ۳۳ - ( فصل نامة « عرفانیات در ادب فارسی» ۱۳۹۶ )
چکیده

مقام رضا، رهایی از تعیّنات دنیوی و کشف و شهود عارفان است که حاصل آن رضایت حقتعالی از بندهاش را در پی خواهد داشت و نتیجۀ آن دستیابی به حیات طیبه و ورود عـارف به عالـم عنداللّه و زندگانی حقیقی در محضر خداوند است. در رؤیای عارفان، همواره دری به عالـم غیب گشوده شده که بخش نـورانی وجـود آنان است که با مـراقبـه حاصل میشود. انسجـام و روابـط معنـاییِ ابیاتِ متن با جلوهگری واژۀ های مکرّر عرفانی توانسته است، مفاهیم متعالی متون را به منصۀ ظهور برساند. ابیات عرفانی سرچشمۀ زلال اندیشههای ماورایی است که از رهگذر آن میتوان به مقام رضـا دست یافت و به درک عرفان اسلامی رهنمون شد. در نهایت مقام محمود، مقـام وجـه الله است که شفـاعت کبرای پیامبر(ص) را محقق میکند. زائـوم با برتری موسیقیِ اشعار به جای معنا، نقش آفـرینی بی بدیلی در عرفان برعهده دارد.
دکتر محبوبه مونسان، دکتر طاهره چال دره،
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

در میان اصطلاحات و موضوعات عرفانی عشق از اهمیت وافری برخوردار است که منشاء و مبدأ کمال انسان می­باشد. از دیدگاه مولانا این آتش محبت و عشق الهی است که «نی» را به صدا درمی­ آورد و اگر این آتش نباشد شخصیت انسانی توان بروز و ظهور پیدا نمی­کند. ابن عربی عشق و حب را مکتب و دین خود می­ داند و اوج آن را ولایت می­خواند که صاحب این ولایت انسان کامل است. جایگاه والای عشق الهی که جاری و ساری در همه عالم وجود است در به ثمر رساندن نفس انسانی به کمال مطلوب آن اهمیت ویژه­ای دارد و از سوی دیگر این دو عارف نامی چنان ظریف و لطیف رمزها و حقایق این صفت برجسته را بیان نموده­اند که سریع­ترین راه را برای ایجاد مکارم اخلاق در روح و جان انسان ارائه می ­دهند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، اندیشه ­های ناب این بزرگ­مردان عرصه معرفت و عرفان را در باب عشق نشان می­ دهد. نتایج حاکی از آن است که تجلی معنای مشابه عشق در آثار و اندیشه­ های این دو متفکر، مسیر خداشناسی را هموار و روشن می­ سازد.

دکتر حمید طاهری، دکتر مریم غفوریان،
دوره ۱۱، شماره ۴۲ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

     عارف در جریان سیر و سلوک خود به اندیشه‌ها، حقایق و تجربه­هایی دست می­یابد که چگونگی بیان آن در قالب الفاظ، به دلیل ماهیت این­گونه معارف به سادگی امکان­پذیر نیست؛ اما عرفا با به کارگیری همه ظرفیت­های زبان، دریافت­های عرفانی خود را در قالب محدود لفظ و کلام به یکدیگر انتقال داده‌اند. احمد غزالی، عارف بزرگ قرن ششم هجری یکی از پیشروان تصوف اسلامی است که در آثار خود، اندیشه­ها و مواجید عرفانی را با تعابیر و تفاسیر بدیعی بیان می­کند. در این پژوهش می‌کوشیم سوانح العشاق را از لحاظ زبانی، تحلیل و تبیین کنیم. حاصل بررسی­ها نشان می‌دهد، احمد غزالی در این اثر از همه­ ظرفیت­های زبان اشارت و عبارت برای تبیین آرا و عقاید و همچنین بیان تجارب عرفانی سود جسته است؛ اما واقعیت این است که لفظ و واژه در زبان متعارف به نحو وضعی و قراردادی، جسد معناست و ما معنا را در چارچوب آن لفظ، محبوس می­کنیم و زبان اشارت، زبان شعر و نثر عرفانی، با همه کارکردهای تشبیهی، استعاری و قابلیت­های تأویل­پذیری، نمی­تواند به تنهایی قالب و حامل کاملی برای معانی متعالی به دست آمده از مکاشفات عرفانی باشد؛ بلکه فقط می‌توان با استفاده از آن به معانی والای عرفانی اشاره­ای داشت. احمد غزالی از نخستین کسانی است که تحول باطنی و معنوی خواننده (و نه برداشت ذهنی خواننده) را جزئی از معنای اثر و مقدم بر آن به شمار آورده است. درحقیقت گستردگی و عظمت حقیقت عشق، به اندازه­ای است که حروف و قالب محدود کلمه­ها، توانایی توصیف و انعکاس مفاهیم وجودی آن را ندارد.   


دیب الصالح، دکتر مهسا رون، دکتر رضا سمیع زاده، دکتر حمید طاهری،
دوره ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

      در این مقاله، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، کوشیده‌ایم که به بازخوانی دامنه اندیشۀ عشق الهی در عرفان و تصوّف بپردازیم و باتوجه به نگاه مولانا دربارۀ عشق، سرچشمه مفاهیم مربوط به عشق را در مثنوی­های جامی واکاوی کنیم و در نهایت، کیفیت بازتاب و تأثیر مفهوم عشق از دیدگاه مولانا را در مثنوی­های جامی بررسی نماییم. مطالعۀ هفت اورنگ نشان می‌دهد که بن‌مایۀ آرا و افکار عرفانی منعکس‌ شده در اشعار عبدالرحمن جامی، تلفیقی از آرای عرفای متقدّم، ازجمله جلال‌الدّین مولوی، است که در آثار این شاعر عارف قرن نهم، به‌ویژه در دو دفتر مثنوی سلسلـه‌‌الذّهب او، بازتاب یافته‌است. یافته‌های این پژوهش حاکی از آن است که مضامینی همچون «برتری عشق بر عقل»، «عشق به‌ مثابه منشأ هستی»، «عشقِ مجازی پلی به عشق حقیقی»، «سریان و جریان عشق در همه هستی»، «فنای عاشق در معشوق و یگانگیِ آن‌دو» و «توجیه سجده نکردن شیطان بر آدم با غیرت عاشقانه» از اشتراکات نظام فکری جامی و مولانا درخصوص مفهوم عشق الهی است که ریشه در آشنایی و تعلّق خاطر جامی به آثار مولوی دارد..

سیده طاهره هادی پور، سید ابوالقاسم حسینی(ژرفا)،
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده

   اهمیت دادن به نور و جایگاه آن با حکمت خسروانی و فهلوی ایران باستان و فلسفه یونانی قدیم آغاز شده است که شهاب­الدین یحیی سهروردی به عنوان فیلسوف مسلمان ایرانی نظام فلسفی خویش را بر این مبنا یعنی نور و حکمت اشراق بنیان نهاد. نور در فلسفه سهروردی از لحاظ وجودشناختی و معرفت­شناختی قابل بررسی است. از نظرگاه وجودشناختی، سهروردی هستی را به نور و ظلمت تقسیم می­کند و به رابطه تشکیکی با حقیقت نور قائل است و از لحاظ معرفت­شناختی، سهروردی ارتباط نور و معرفتِ اشراقی را بیان می­کند و بر این باور است که معرفت موجودات به انوار بالاتر خود به حالت شهود و معرفت انوار بالاتر به موجودات پایین­تر به صورت اشراق است. در این نوشتار بر این بوده­ایم تا به­صورت توصیفی و تحلیلی، کاربرد واژه نور در آثار سهروردی و اشعار مولانا از دریچه نور- ظلمت و اشراق- شهود، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. بررسی­ها حاکی از این است که مولانا در اشعار خویش همچون سهروردی به بحث مراتب تشکیکی نور در مسیر حضور و خودآگاهی می­پردازد و تمام جنبه­های هستی را چه در بود و چه نمود، به نور نسبت می­دهد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه عرفانیات در ادب فارسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Erfaniyat Dar Adab Farsi

Designed & Developed by : Yektaweb