۱۳ نتیجه برای تمثیل
علیاکبر افراسیابپور ،
دوره ۴، شماره ۱۳ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
«تمثیل» برای بیان مفاهیم عرفانی و رمزی بسیار کارآمد بوده است و تمثیلِ حیوانی و انسانی در ادبیات تعلیمی و عرفانی عمومیت دارد.جامی در مثنوی هفتاورنگ بیش از ده حکایت از حیوانات آورده است و همچنین از تمثیلهای نمادینِ حیوانی بهره گرفته و درآنها حیوانات را با شخصیتبخشی و انسانانگاری به عرصه آموزش اخلاقی و عرفانی وارد مینماید. از ریشه اساطیری و توتمی آنها نیز غافل نبوده و با استفاده از تجربه پیشینیان به حیوانات و به ویژه پرندگان، حیاتی معنوی بخشیده است. در این مقاله عمده تمثیلهای حیوانی در هفت اورنگ معرفی و بررسی شدهاند.
علی محمدی ، علیرضا روزبهانی،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
زیباترین نمود بندگی در درگاه الهی، نماز است و مسجد جلوهگاه این رابطه عاشقانه و عارفانه است. مساجد، برخلاف بعضی از پرستشگاهها در ادیان مختلف، نه تنها دور از دسترس نیستند که عموماً در دل بازارها و مجموعههای پر رفتوآمد بنا میشوند و با درهای باز و گشاده و بهرهمندی از زیباترین نمودهای معماری و هنری هر دوره، پذیرای نمازگزاران هستند.
مولانا اگرچه به مجموعه عرفان وابسته است و به نظر میرسد باید دلبستگی بیشتری به خانقاه، این مکان غیررسمی در برابر مسجد، نشان دهد؛ اما در سراسر مثنویِ خویش به اهمیّت جایگاه مسجد اشاره مینماید و در سطح تمثیلی، مسجد را دل پاک عارف و حتی همه عالم قلمداد میکند که هر پدیدهای در آن به پرستش خداوند متعال مشغول است. تأکید بر نماز جماعت و فضیلت آن، پیراستگی مسجد از آلودگیهای صوری و معنوی نیز از نکات دیگری است که در داستانهای مثنوی بدان پرداخته شده است.نگارندگان میکوشند تا با بررسی داستانهایی از مثنوی مولوی که در آنها مسجد نقش مهمّی دارد، دیدگاه و تصوّر مولانا را از این جایگاه معنوی و ارزشمند، روشن سازند.
اصغر دادبه، غلام رضا داوودی پور،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
در این مقاله که بر مبنای کارکرد تمثیل در شرح رباعیّات جامی -که رساله ای در شرح وحدت وجود و آرای ابن عربی است- سامان یافته است، ابتدا دربارۀ تمثیل، وحدت وجود و تجلّی به کوتاهی توضیحاتی داده شده است. سپس تمثیلهای موجود در متن، در ذیل هشت بخش جداگانه شامل تمثیل «نور و خورشید، آتش، آیینه، شیشه، جریان آب، دریا و بحر، حروف و اعداد» طبقهبندی و تشریح شدهاند، تا به کمک آنها «وحدت وجود و تجلّی» که موضوع ویژه رساله شرح رباعیات جامی در وحدت وجود به طور خاص و عرفان نظری مکتب ابن عربی به طور عام به شمار میروند، تفسیر و تحلیل شوند.
در حقیقت جامی با توسّل به این تمثیلها سعی کرده است، به تبیین نظریه وحدت وجود از طریق تجلّی در معنای جهان شناسی بپردازد. در جهانبینی عارفانِ وحدت وجودی، وجود حقیقی از نظر ذات و اطلاق واحد است و از نظر اسما و صفات متکثّر. بر این مبنا وجود حقیقی در مرتبه ذات و اطلاق غیرقابل ادراک و دست نایافتنی است، و در مرحله تجلّی در عالم اعیان است که قابل ادراک میشود.
سرور خانه بیگی، شهروز جمالی ،
دوره ۵، شماره ۱۹ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
«تمثیل» یکی از شیوه های بیانی است که از دیرباز برای تبیین و تفهیم آموزههای دینی، اخلاقی، عرفانی و ... در جامعۀ انسانی به کار رفته است. بزرگان ادب عرفانی ما نیز، از جمله سنایی، عطّار، مولوی و ... از این شگرد برجسته در تفهیم اصول عرفانی و اندیشههای متعالی خود بهره بردهاند و نکات ظریف و عالی غیر محسوس را به زبانی ساده و محسوس برای مخاطبان و خوانندگان آثار خود باز گفتهاند.
مقالۀ حاضر ضمن تعریف و کاربرد «تمثیل» از دیدگاههای دینی، ادبی، بلاغی و خطابی، به بررسی تمثیلات مشترک میان عطّار و مولانا و شباهتها و تفاوتهای میان آنها میپردازد و این نکته را آشکار میسازد که مولانا ضمن ارادت و انس با عطّار و آثارش، گاه دگرگونیهایی در این تمثیلات ایجاد کرده و با بیانی نزدیکتر به زبان مردم، این تمثیلات را پروده و به کار برده است.
وحید سبزیانپور ، سمیره خسروی، صدیقه رضایی،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
مثنوی معنوی دربرگیرنده گونهای از داستان است که از لحاظ موضوع و شخصیّت، غالباً از نوع تمثیلی به شمار میآید و از درونمایه تعلیمی، اخلاقی و یا عرفانی برخوردار است. پارهای از این داستانها، چه در ساختار کلّی و چه در درونمایه، شباهت به افسانههای ازوپ دارند.
برای انجام این تحقیق، ابتدا تمامی داستانهای ازوپ مورد ارزیابی قرار گرفت و در میان آنها، هفده داستان با داستانهای مثنوی مشابهتهای پیدا و پنهان داشت که آنها را در این پژوهش با یکدیگر مقایسه نمودیم. نتیجه مقایسه حاکی از شباهت ساختاری پنج داستان از مثنوی با افسانههای ازوپ است که تردیدی در اقتباس آنها از ازوپ دیده نمیشود چراکه این داستانها منطبق با فابلهای ازوپ مطرح شدهاند و تفاوتهای آشکاری با دیگر نمونههای مشابه در ادب فارسی و عربی دارند. در شش داستان نیز با وجود دخل و تصرّف مولانا در تغییر شخصیّتهای داستان، نتایج به گونهای است که احتمال اقتباس را نمیتوان نادیده گرفت. در شش مورد آخر هم نتایج افسانههای ازوپ در ابیات حکیمانه مولانا بهگونهای آمده که اگر نشان از اقتباس نداشته باشد نشاندهنده تجربههای مشترک بشری، احساسات همسان و معرفت مشترک انسانی است.
سیُد محسن حسینی موّخر ، حجّت گودرزی ، کورش گودرزی،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مثنوی معنوی دربرگیرنده گونهای از داستان است که از لحاظ موضوع و شخصیّت، غالباً از نوع تمثیلی به شمار میآید و از درونمایه تعلیمی، اخلاقی و یا عرفانی برخوردار است. پارهای از این داستانها، چه در ساختار کلّی و چه در درونمایه، شباهت به افسانههای ازوپ دارند.
برای انجام این تحقیق، ابتدا تمامی داستانهای ازوپ مورد ارزیابی قرار گرفت و در میان آنها، هفده داستان با داستانهای مثنوی مشابهتهای پیدا و پنهان داشت که آنها را در این پژوهش با یکدیگر مقایسه نمودیم. نتیجه مقایسه حاکی از شباهت ساختاری پنج داستان از مثنوی با افسانههای ازوپ است که تردیدی در اقتباس آنها از ازوپ دیده نمیشود چراکه این داستانها منطبق با فابلهای ازوپ مطرح شدهاند و تفاوتهای آشکاری با دیگر نمونههای مشابه در ادب فارسی و عربی دارند. در شش داستان نیز با وجود دخل و تصرّف مولانا در تغییر شخصیّتهای داستان، نتایج به گونهای است که احتمال اقتباس را نمیتوان نادیده گرفت. در شش مورد آخر هم نتایج افسانههای ازوپ در ابیات حکیمانه مولانا بهگونهای آمده که اگر نشان از اقتباس نداشته باشد نشاندهنده تجربههای مشترک بشری، احساسات همسان و معرفت مشترک انسانی است.
فاطمه کوپا، شهرزاد بهمنی،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
تمثیل یکی از ابزارهای کارآمد زبان عاطفی(ادبی) برای القای دریافتهای عرفانی و شهودهای شاعرانه است، زیرا تنها در قلمرو زبان عاطفی است که میتوان تجارب عرفانی و مفاهیم ذهنی را که از مقوله احساسات شخصی و درونیاند، به شیوه تمثیل به دیگران انتقال داد. از آن جا که در تعالیم و تمثیلات مولانا، حقیقت از شریعت جدایی ندارد، با تأمل در حکایتهای تمثیلی انبیا و اولیا - به ویژه حکایات مربوط به حضرت موسی (ع)- میتوان سرّ طریقت و حقیقت را بهتر درک کرد. حضرت موسی(ع) از دیدگاه مولانا، مرد حقی است که با تکیه بر عصای شریعت به دریای حقیقت گام مینهد و سالک طریق را به مدارج کمال راهنمایی مینماید.
علیرضا روزبهانی، مهران عبدالهی، محمدتقی محمدی،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
مسأله کرامت در مجموعه عرفان اسلامی، جایگاه مهمی دارد. این کرامات که همگی از قدرت الهی ناشی میگردند، گاه حواس جسمی دارنده آن را بسیار قویتر از حد معمول نشان میدهند و گاه محدودیتهای زمانی و مکانی را در هم میشکنند و از آن فراتر میروند؛ آن گونه که مشاهده عوالم دیگر میسر میگردد و اشراف بر خاطر مریدان و حتی عوام امکانپذیر میشود و آشکار ساختن آن مایه شگفتی میگردد. مولانا نیز به مسأله کرامت نگاه ویژهای داشته است و شیوه و شگرد تمثیل را در خدمت بیان یکی از دشوارترین و پیچیدهترین مباحث عرفانی، یعنی کرامت درآورده است. جذابیت قصه و روایت از یک سو و تسلط شگفت مولانا بر این شیوه از سوی دیگر باعث میشود که مخاطب به راحتی انواع و اقسام کارهای خارق عادت را ببیند و بشنود و بپذیرد.
سیدرضی میرصادقی،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
عرفا، برای تبیین مواجید عرفانی خود واثبات آنها از تمثیل استفاده میکنند. در این تحقیق پس از بررسی ویژگیهای تمثیل وچگونگی کاربرد آن درتفهیم مطالب، مخصوصاً مطالب عرفانی، ابتدا مباحث مورد نظر نجمالدین رازی مطرح وسپس توضیح لازم در باره آن ادا و پس از آن، تبیین نجم الدین ذکرشده و سر انجام با آوردن نمونههایی از تمثیلات نجمالدین رازی در مرصادالعباد، نقش تمثیل بخوبی نشان داده شده است.
منیژه زارعی، محمد رضا قاری، محسن ایزدیار،
دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
تمثیل و نمادپردازی با شخصیتهای حیوانی کارکرد اساسی در متون ادبی-عرفانی دارد. سنایی و به تبع آن مولانا بسیاری از معارف و مفاهیم عرفانی را به زبان سمبلیک و در قالب فابل پروردهاند. که یکی از آن تمثیلات حیوانی شتر است که در حدیقه سنایی و مثنوی مولوی نماد: حقیقت پنهان ،عشق الاهی ،پیر ره دان و صاحب کشف وشهود ، اجل و نفس است. در آغاز تعریفی از نماد ،تمثیل وفابل و کارکرد آن در مثنوی و حدیقه میآید ، سپس حکایت هایی که در آن نماد شتر پرداخته شده بررسی میشود.
علیرضا یاوری، دکتر هادی خدیور،
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
بررسی سرچشمۀ افکار و اندیشههای متفکّران و شاعران بزرگ و تعیین میزان و چگونگی اقتباس و دخل و تصرف آنها در آثار پیشینیان ما را در شناخت هرچه بهتر و بیشتر بنمایههای افکار و اندیشۀ آنان کمک مینماید. جامی یکی از شاعران نامدار قرن نهم ایران است که آثار متعددی را به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته است. ما در این پژوهش حکایات تمثیلی هفت اورنگ، بزرگترین اثر جامی را مورد مطالعه و بررسی قرار دادهایم و به دنبال رَدّ پای این حکایات تمثیلی در مثنوی های عطّار که شامل(منطقالطیر، الهینامه، مصیبت نامۀ و اسرار نامۀ عطّار) میباشیم. نتیجۀ بررسی و مطالعۀ این اثر نشان داد که از مجموع دویست و یک حکایت موجود در هفت اورنگ، مأخذ و ریشۀ بیست و پنج حکایت تمثیلی جامی در آثار مورد بحث ما قرار دارد. و ما ضمن بررسی و مقایسه و ریشه یابی این حکایات میزان بهره مندی جامی از مثنوی های چهارگانه عطار را بیان خواهیم کرد.
اعظم خادم، دکتر مریم محمودی، دکتر پریسا داوری، دکتر حسین آقاحسینی،
دوره ۱۰، شماره ۳۹ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
بررسی سرچشمۀ افکار و اندیشههای متفکّران و شاعران بزرگ و تعیین میزان و چگونگی اقتباس و دخل و تصرف آنها در آثار پیشینیان ما را در شناخت هرچه بهتر و بیشتر بنمایههای افکار و اندیشۀ آنان کمک مینماید. جامی یکی از شاعران نامدار قرن نهم ایران است که آثار متعددی را به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته است. ما در این پژوهش حکایات تمثیلی هفت اورنگ، بزرگترین اثر جامی را مورد مطالعه و بررسی قرار دادهایم و به دنبال رَدّ پای این حکایات تمثیلی در مثنوی های عطّار که شامل(منطقالطیر، الهینامه، مصیبت نامۀ و اسرار نامۀ عطّار،) میباشیم. نتیجۀ بررسی و مطالعۀ این اثر نشان داد که از مجموع دویست و یک حکایت موجود در هفت اورنگ، مأخذ و ریشۀ بیست و پنج حکایت تمثیلی جامی در آثار مورد بحث ما قرار دارد.
دکتر شمسی علیاری،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
به رغم دیدگاههای متفاوت متفکران گذشته و معاصر در تعبیر انواع رؤیاها، پرداختن به رؤیا در عرفان و ادبیات برای فهم سایر آموزه های عرفانی، نقش کلیدی و معرفتی دارد؛ رؤیاهایی که در تمثیل های عارفان از آنها یاد می شود، حقایقی نهفته در خود دارند. این مقاله با هدف بررسی اشارات اخلاقی و عرفانی در رؤیاهای تمثیلی و به روش توصیفی و تحلیلی، رؤیاهای حکایت گونۀ مثنوی معنوی را اساس قرار داده تا بر اهمیت رؤیا در بافت تمثیلها و نمادهای تعلیمی مولانا، دست یابد. شیوۀ کار در این مقاله، دسته بندی رؤیاها بر اساس محتوا و شیوۀ بیانی و جایگاه اخلاقی و عرفانی صاحبان رؤیا بوده است. در نتیجه به کارکرد تعلیمی و سلوکی همسان این موهبت الهی برای همۀ خواص و عوام با احراز شرایط لازم نفسانی و روحانی نظر داشته ایم.