از دیرباز تا کنون قرآن در مرکز توجه مفسّران بسیاری از فقیه و متکلم و فیلسوف و محدّث بوده و هر یک بنابر آبشخور فکری خود، تأویلی از آیات آن به دست دادهاند؛ اما صوفیه و عرفا با تکیه بر کشف و شهود و معرفت خاص خود و با روشی متفاوت از دیگر مفسّران، قرآن را تفسیر کردهاند. در نگاه کلی به سیر این تفاسیر از نخستین ادوار تا دورههای بعد، متوجه شباهتها و تفاوت هایی در شیوۀ تفسیری قرآن میشویم. نویسندگان در این مقاله به منظور پی بردن به وجوه مشترک و متفاوت تفاسیر مورد نظر و روشن ساختن جریان شناسی آنها، آیۀ رؤیت(۱۴۳ اعراف) را که در اغلب پژوهش ها و تفاسیر قرآنی، اساس واقع شده، مبنای پژوهش خود قرار داده اند . در این تحقیق با تکیه بر آیۀ رؤیت، سیر تطوّر ۶ تفسیر عرفانی شامل: تفسیر منسوب به امام صادق، حقایق التفسیر سلمی، لطایف الاشارات قشیری، کشفالاسرار میبدی، عرائس البیان روزبهان بقلی و تأویلات القرآن عبدالرزاق کاشانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد، همواره سیر این تفاسیر از سادگی به دشواری و از شیوۀ روایی به تأویل و رمز حرکت داشته است.