۱۴ نتیجه برای تصوّف
قهرمان شیری،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
با آن که از طرف منتقدان بر همسویی سیر و سلوک صوفیان با سنّت پیامبر و آیات قرآن ایرادهای بسیار وارد شده است، اما واقعیّت این است که غالب افکار و اعمال این گروه، همواره بیش از هر چیزی از طریق توسّل به آیات و روایات، با مبناها و مجوّزهای نقلی همراه میشود و مستندات محکم برای توجیه اعتقادی و تحلیلهای عقلی پیدا میکند. با قاطعیّت میتوان ادّعا کرد که هیچ عملی در سلوک عینی و ذهنی صوفیان در جهان اسلام از هند و چین تا آفریقا و اروپا به اعتقاد درونی و کنش عملی نمیرسد، مگر آن که به نوعی با یک آیه یا حدیث در اسلام تأیید شده باشد. ریشهی برجستهترین کرامتهای صوفیّه - چون پرواز کردن و بر آب رفتن و ظاهر کردن مائدههای غیبی و تبدیل اشیاء به طلا و نقره - را که با خَرق همهی قوانین طبیعی و گذر از همهی محدودیتهای انسانی همراه است، باید در متون دینی جستجو کرد.
قهــرمـان شیـــری،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۹۰ )
چکیده
از مشابهتهای بسیاری که بین کرامتهای صوفیان و معجزات پیامبران وجود دارد، میتوان به این استنباط رسید که خاستگاه مقبول کرامات چیزی جز موجّه بودن موجودیت معجزات در میان اهل تصوّف نیست؛ چون اگر آن معجزات در کارنامهی انبیاء نمیبود، این کرامات نیز در سیر و سلوک صوفیان عرصهای برای چهرهنمایی پیدا نمیکرد. دیگر آن که بسیاری از کرامتهای صوفیان، نوعی نظیره سازی یا الگوگیری مستقیم از اعجازگریهای مرسوم در سیرهی رسولان است. به خصوص معجزاتی، که در قرآن نیز بارها از آنها سخن رفته است. این گونه الگوگیریها گاه از خلال کردن دندان تا پرواز کردن بر آسمان را در بر میگیرد. در میان پیامبران نیز، بیشترین تأثیرپذیری از اعمال و گفتار حضرت موسی و حضرت عیسی که پیروان بسیاری حتّی در ممالک اسلامی داشتند، انجام گرفته است و از همهی اعمال آنها نیز بیشترین تأثیر مربوط به عبور از آب بدون کشتی و ظاهر کردن مائدههای غیبی است.
مهدی شریفیان، مهدی محمدی،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده
بیهیچ شکی، حوزهی عرفان و تصوّف، مهمترین حوزه در ادبیّات کلاسیک ایران است، که در آن یک حرکت درونی و باطنی به سمت جایگاه و مبدا اصلی که همان قرب الهی است، انجام میگیرد. در مسیر حرکت، سالک با مشکلات و سختیهای زیادی روبرو میشود، که گاهی او را از هدف اصلی دور میسازد. مشایخ صوفیّه مریدان خود را به «ذکر» مدام سفارش میکردند تا مرید به این وسیله خود را از حجاب نسیان و غفلت نجات دهد و با کمک پیر به سرمنزل مقصود برسد. ذکر گفتن همراه با آداب و رسوم خاصی بوده که سالک پس از رعایت آنها زیر نظر شیخ به تلقین ذکر میپرداخته است.
در این مقاله ضمن معرفی اجمالی عرفان و تصوّف اسلامی، به بیان جایگاه ذکر، آداب و رسوم آن، مراتب ذکر، مهمترین ذکرها و... در ادبیّات صوفیّه میپردازیم و نظرات برخی از بزرگان و مشایخ صوفیّه را دربارهی ذکر نقل خواهیم کرد.
محمّد شعبانی ،
دوره ۲، شماره ۸ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
شعر و غزل حافظ از دیرباز و به ویژه در روزگار ما سخت مورد توجّه و نقد و بررسی و تفسیر قرار گرفته است. تا حدود صد سال پیش کسی در مورد غیر اسلامی بودن و یا رنگ عارفانه نداشتن این اشعار سخنی نگفته است. امّا از هنگامی که دانش پژوهان ایرانی با نقد و تفسیر و دیدگاه غربیان و به ویژه خاورشناسان آشنا شدند، اندک اندک زمزمههایی در این باره بلند شد و گروهی به کلّی ریشهی عرفانی-اسلامی شعر حافظ را انکار نمودهاند. این مقاله نقدی است بر مقالهی «بنیانهای تفکّر حافظ»، نوشتهی آقای دکتر محمود درگاهی دانشیار دانشگاه زنجان. نویسندهی محترم پس از رد نظر و دیدگاه کسانی که بخش بزرگی از شعرهای حافظ را عارفانه معنی وتفسیر میکنند، بنیانهای فکری او را بر چهار پایه استوار دانسته است که عبارتند از: ۱- اندیشیدن به مرگ و ناکامی انسان ۲- جبرگرایی ۳- هستی شناسی شکّاکانه ۴- لذّت گرایی و هدونیسم. در این گفتار چهار پایهی مذکور و دیدگاههای مطرح شده ی دیگر محقّقان، بررسی و کاویده شده است.
محمّد آهی، محمّد طاهری ،
دوره ۳، شماره ۹ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مهمترین مطالعات در زمینهی هر علمی، مطالعهی جریان شناسی آن علم است. به وسیلهی جریان شناسی است که نحوهی شکل گیری ، مراحل گوناگون و تطوّرات متفاوت هر علم، مشخّص گردیده و فراز و نشیب، سقوط و صعود آن نمایان میگردد. تصوّف بخش مهمّی از زبان و ادب فارسی را به خود اختصاص داده است، به گونهای که بدون بررسی و تحلیل آن، شناخت و بررسی زبان و ادب به ویژه در حوزهی عرفان، ناقص خواهد بود. مطالعهی جریان شناسی تصوّف، اگر نه موضوعی کاملاً نو، امّا موضوعی است که یا کمتر بدان پرداخته شده یا بدین شیوه بررسی نشده است. لذا این مقاله با این ضرورت ، بدین مهم پرداخته است تا این شاخصهی مهمّ زبان و ادب، با تحلیل جریان شناختی به ویژه در سده های نخستین، به خوبی تبیین گردد .
قهرمان شیری،
دوره ۳، شماره ۱۰ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
رقابت همیشه عمل مذمومی نیست؛ گاهی میتواند انگیزه و عامل پیشرفت در حوزه تفکّر و تمدن باشد. آن چیزی که همواره از رقابت چهره نامطلوب در ذهنها ترسیم میکند مجادلاتی است که رابطهها را عرصه جولان منازعات میکند. محلّ حضور رقابت اغلب در فعّالیتهای دنیایی است که اهل تصوّف بر اساس جهانبینی اعتقادی خود رغبت چندانی به آن ندارند. امّا واقعیت این است که در بسیاری از دورهها نه تنها حامیان و هواداران مشایخ بلکه گاه خود مشایخ بزرگ نیز در حوزه فکر و ذکر و استغراق در حالات و مقامات عرفانی با یکدیگر به مجادله و رقابت میپرداختند. گاهی اساس این رقابتها به اختلاف دیدگاهها در پارهای از آداب و اندیشهها باز میگشت و گاهی نیز ریشه این رقابتها در اختلافات دیرینه محیطهای اقلیمی و خود ـ برترشماریهای مردمان آن نهفته بود. کثرت این اختلافها در نخستین سدههای پیدایش تصوّف، به شکلگیری چند کانون رقابت انجامید و فرجام آنها در دورههای بعد، فرقهها و سلسلههای اسم و رسمدار صوفیّه را به تاریخ تصوّف وارد کرد.
امیرحسین همتی،
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
یکی از مشخصههای بارزِ عرفان و تصوّف اسلامی، بهرهمندیِ گُستردۀ آیینِ طریقت، از لُب و عصارۀ مفاهیمِ قرآنی، و همچنین مطابقتِ باورهای رایج در آن، با احادیثِ قُدسی و نبوی است. از دیگر مؤلّفههای درخورِ توجه عرفانِ اسلامی، عنایتِ فراوانِ اهل معرفت به باطن و محتوا، و قائل گردیدنِ اعتبارِ ویژه برای تفسیر و تأویل است. در مسلک و مرامِ تصوّف، هیچگاه به ظاهرِ لفظیِ قانونِ الهی اکتفا نشده است. اهل عرفان در عوضِ بسنده کردن به ظاهرِ آیاتِ الهی، تفسیر و تأویلِ آن را وجهۀ همتِ خود قرار دادهاند. اربابِ سیر و سلوک بر مبنای این اعتقاد، ضمن آنکه از آیاتِ قرآنی و احادیثِ نبوی و قدسی، تأویلاتی خاص ارائه نمودهاند؛ آموزههای معرفتی خود را نیز، به این ارکان مستند ساختهاند. یکی از این آموزههای معرفتی، که اهل عرفان در هنگام بحث از ولی و مقامِ ولایت به طرح و بررسی آن پرداختهاند، مسألۀ پوشیده بودنِ اولیاءالله از نظرِ اغیار است. اهلِ تصوّف مبنایِ این اعتقاد را بر اساسِ حدیثِ قدسیِ « اولیایی تحتَ قِبابی لا یَعرفُهُم غَیری » استوار نمودهاند. این حدیث، از جانبِ اربابِ سیر و سلوک، دستمایۀ شرح و تفسیرهای گوناگون قرار گرفته است. متصوّفه، ضمن ایراد استدلال در خصوصِ دلایلِ این اختفا، دربارۀ اینکه « قِباب » چه چیزهایی هستند، که اولیا را از دیدۀ اغیار مستور نگاه میدارند، اقوالی متعدد بیان داشتهاند. در این مقاله سعی بر آن است تا ضمنِ بررسی و بازکاویِ سخنان و آرای مشایخِ اهل طریقت در خصوصِ این موضوع، تفسیرِ ایشان از حدیثِ مورد اشاره بیان گردد.
عبدالله نصرتی، فرشاد عربی،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از واژگان آشنای حوزه عرفان و تصوّف اسلامی، «فقر» است. این واژه، در ادب صوفیّه -که محصول اندیشه و تجارب متصوّفه و عرفای بزرگ ایرانی و اسلامی است- فراتر از معنای لفظی و حقیقیاش، در اغلب متون عرفانی، کاربردی وسیع و چندسویه یافته است؛ به این معنا که فقر از آنِ بنده است و در مقابل آن، غنا مختصّ ذات باریتعالی است. گاهی پرتگاه هلاکت است وآدمی را تا مرز خروج از دین پیش میبرد و گاهی به مصداق حدیث «أالفَقرُ فَخرِی» مایه نازش و قرب به حضرت حق است.
ما در این مقاله میکوشیم تا به فراخور مجال، با تحلیل نگرش دو عارف نامی«علی هجویری» صاحب کشفالمحجوب و«عزیزالدّین نسفی» مؤلّف انسان کامل، زاویه دید آنان را به این اصطلاح مهمّ عرفانی، بررسیم. گرچه به منظور پرورش بهینه مطلب، از باور عرفای نامی و سایر بزرگان حوزه عرفان و تصوّف اسلامی هم، بهره بردهایم.
حجّت گودرزی، کورش گودرزی،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
تجلّی و تأثیر اسطوره از جهات گوناگون در زندگی انسان پس از عصر اساطیری، امری است اجتناب ناپذیر. در این مقاله تلاش شده است تا علاوه بر شناخت مختصر عرفان و اسطوره و آیین های اساطیری، به یافتن تجلّی و تأثیر و ردّ پاهای محسوس و نامحسوس یکی از این آیین ها یعنی رقص، در سماع عرفانی مندرج در برگزیدهء نثر عرفانی فارسی تا قرن هفتم هجری قمری پرداخته شود. در این پژوهش، یکی از تجلّی های آیینی بررسی شده است که آگاهانه یا ناخودآگاه با توجّه به ضمیر ناخودآگاه مشترک جمعی انسان ها، میان دو مقولهء اسطوره و عرفان مشترک است، یعنی رقص و سماع که در اسطوره و متون عرفانی، کارکردی تقریباً مشترک یافته است.
هادی حاتمی ، عبدالله نصرتی،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
قهرمان شیری،
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
فلسفه تکوین شماری از حکایتها و کرامتهای صوفیه بدون تردید در هدفهای تعلیمی آنها نهفته است. بعضی از باورها و معتقدات مذهبی برای تفهیم به مریدان، عملاً با حکایتهای متعدّد به صورت عملی به تصویر کشیده شده است تا برای سالکی که تازه به این راه قدم نهاده است یک اعتقاد قلبی و درونی، با تجسّم بیرونی ملموستر جلوه نماید. به این سبب است که بین دیدگاهها و اندیشههای خاص مشایخ و حکایتهای مرتبط با آنها همواره ارتباط مستقیم وجود دارد. تأکید بایزید بر فنا و جنید بر شریعت، حکایتها منقول از گفتار و کردارهای آنها را نیز در شعاع تأثیر این موضوعات قرار داده است. حسّاسیت ابراهیم خواص بر توکّل، ابوالحسین نوری بر ایثار و سهل تستری بر ریاضت، حکایتهای منسوب به آنها را نیز اغلب به طور مستقیم بر همین موضوعات متمرکز کرده است.
شهرام ساری اصلانی،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
معرفت به قول عین القضات آن معناست که: «هرگز تعبیری از آن متصور نشود مگر به الفاظ متشابه». از آن جا که این الفاظ برای معانی دیگر ساخته شده اند هنگامی که به سمع می رسند به ناچار معانی ظاهری آن ها درک می شود بدین دلیل الفاظی که عارف به کار می برد دامِ علمای قشری و اهل استدلال و جدل می باشد.
در این مقاله ابتدا به پیشینه مباحث معرفتی در فلسفه یونان و تصوف اسلامی(تلقی عرفا از مقوله معرفت) و ماهیت نفس از منظر حکمای ایرانی و یونانی پرداخته شده است و سپس به تبیین و تحلیل ماهیت نفس و معرفت نفس از منظر عین القضات همدانی عناوین معرفت النفس از منظر عین القضات به ترتیب عبارت اند از: مبادی معرفت،تأکید قاضی بر وجوب تحصیل معرفت،طریق حصول معرفت، مراتب معرفت، معرفت شهودی.
دکتر فرشاد عربی دیزگرانی،
دوره ۱۰، شماره ۴۰ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
رسالۀ قشیریه، از ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری (۳۸۶- ۴۶۵) از نامورترین کتب تعالیم صوفیّه است که در دو فصل به نگارش آمده و در آن، جوع و اختیار فقر، یکی از مقدّمات سلوک و راههای تصفیه، تصقیل و تنویر درون دانسته شده است. قشیری در مسند یک صوفی عالم و عامل، در بابهای چهاردهم و چهل و دوم رسالۀ خود، حول موضوع فقر و جوع اختیاری، حق مطلب را ادا کرده و در خصوص اهمیت کمزنی (فقر) و کمخواری (جوع) و نقش آن دو در تعالی روحانی آدمی سخن رانده است. مولانا نیز همعقیده با او در تأیید فقر (کمزنی) و تحمّل گرسنگی (بیدمی)، نظرات قابل اعتنایی دارد. نگارنده، به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، با انطباق آراء این دو نشان داد هردو متّفقالقولاند که تحمّل اکسیر گرسنگی و درآمدن در کسوت فقرِ خودخواسته، مایۀ مصونیت از سرکشیها و مهلکات و سبب درآمدن در مراتع حقایق سبحانی و مدخل عدم ازلی و فقر ذاتی است.
میثم احمدی، یوسف کرمی چمه،
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
شیخ احمد سِرهندی ملقّب به امام ربّانی یا مجدِّد ألف ثانی، از بزرگترین عارفان و صوفیانِ صاحبمسلک در تاریخ عرفان و تصوّف شبهقارّه به شمار میآید. وی علاوه بر ارائه آثاری ارجمند و عمیق در حوزه عرفان و کلام و معرفت دینی به زبان فارسی، در عرصه سیاست و اجتماع نیز دارایِ نظریات خاص و تأثیرگذار بود، تاآنجاکه محقّقان و پژوهندگان، کسانی همچون اقبال لاهوری و ابوالکلام آزاد را پیروِ آرا و اندیشههایِ دینی و سیاسیِ او میدانند. او بنیانگذار و رهبر مکتب و مسلکی جدید به نام «نقشبندیه مجدِّدیه» شد. نظریۀ «وحدت شهود» شیخ احمد نیز درنزد اندیشهورزان حوزۀ تصوّف اهمیّتی بسزا دارد. سرهندی علیرغم این تأثیراتِ گسترده و نفوذ معنویِ پایدار در جهان اسلام و طریقت نقشبندیه، ازنظر پژوهشگران و صاحبنظران در ایران، مغفول و مکتوم مانده است. مقالۀ پیشرو، با دستیافتن به منابع تازه و مراجع اصیل، بر آن است تا با نگاهی تازه و بهاختصار و با رویکردی توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای، اعم از نسخ خطی و چاپ سنگی و پژوهشهای جدید، به معرّفی این شخصیتِ مهم و بانفوذ بپردازد، تا راه را برای شناخت هرچه بیشتر اندیشهها و عقاید او بگشاید.