۱۲ نتیجه برای معرفت
رجب توحیدیان، هادی خدیور،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
از جمله مسایل و مباحثی که از ابتدای ادب عرفانی- اسلامی فارسی به عنوان امّهات مسایل عرفانی در امّهات متون عرفانی- نظم و نثر- در صدر تمامی مسایل قرار گرفته و درجای جای مثنوی عرفانی گلشن راز شیخ محمود شبستری ، از آغاز تا پایان آن خودنمایی میکند، مبحث معرفت و شناخت و تفکّر جهت دست یافتن به گوهر حقیقت و عشق است. بر اساس نظر و عقیدهی عرفایی از جمله محیالدّین ابن عربی که طُرُق رسیدن به شناخت و معرفت حق و حقیقت را بیشمار میداند: « الطُّرُقُ اِلَی اللهِ بِعَدَدِ اَنْفاسِ الخلایق»، می توان به دو طریق و شاهراه مهم و اصلی در عالم عرفان و علی الخصوص گلشن راز، اشاره کرد: یکی طریق«برهان و استدلال و فلسفه و عقل» و دیگری «کشف و شهود و عرفان و عشق».
سید محمد استوار نامقی،
دوره ۴، شماره ۱۴ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
از ابتدای پیدایش تفکرعرفانی، تمایز معنیداری میان انگارههای فقها و عرفاوجود داشته است. بعضی فقها، دین را در شریعت محصور میکنند اما گستره معنایی دین در نظر عرفا بیشتر است. نگرش متفاوت این دو، سبب جبههگیریهای دامنهداری میان آنها شده است.
نگارنده بر آن است تا با غور در آثار شیخ جام، مراتب معرفتی و مبانی نظری و عملی عرفان او را بررسی کند.
ذبیح اله مطهری خواه،
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
ریاضت تمرین نفس برای تقویت بعد انسانی است، در این منزل سالک سه هدف را دنبال میکند:۱- دور ساختن غیر حق از خود,۲- رام کردن نفس اماره.۳- تلطیف روح به وسیله عشق عفیف وفکر ظریف.در اهمیت ریاضت همین بس که مولانا آن را اساس رجوع الی الله میداند و حافظ آن راوسیله وصول به محبوب و رسیدن به باطن پسندیده میداند وخداوند سبحان نیز آن را عامل راه یابی سالک به حق میداند و علی (علیه السلام) در نهج البلاغه آن را سبب بهرهمندی از اشراقات الهیه معرفی نموده است و پیر هرات برای آن اقسامی ذکر کرده که مهمترین آنها ریاضت اهل الله است ،ریاضتی که سالک را از دو بینی میرهاند وبه توحید میرساند.
محمد خدادادی، مریم صادقی گیوی،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
نجمالدین رازی۱ (۶۵۴- ۵۷۳ هـ) نویسندۀ مرصاد العباد، نکات و اصطلاحات مهم عرفانی را با دیدگاهی نوین نسبت به پیشینیان خود، تشریح کرده است؛ او در این اثر به آفرینش و خلقت انسان توجهی ویژه دارد، و مولفه هایی مانند: خودشناسی، معرفت، روح، شریعت، سجده، عشق، بار امانت، جنسیت، دین، نام و شهرت را به عنوان عناصر تشکیل دهنده هویت انسان طرح می کند. این پژوهش در نظر دارد با روش تحلیل محتوای کیفی، مولفههای فوق را در مرصادالعباد با در نظر گرفتن چهار مرحلۀ: ۱- انفعال ۲- تثبیت ۳- معرفت و کلام ۴- عصیان و عمل، بررسی نماید.
احمد حسنی رنجبر، منصوره هوشی السادات،
دوره ۷، شماره ۲۶ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
غزلیات شمس، دارای نظام فکری و عاطفی قدرتمندی است که در مقایسه با مثنوی کمتر به آن پرداخته شدهاست. جایگاه خاص انسان در نظام هستی، یکی از جلوههای برجسته اندیشه مولوی در غزلیات است؛ او موجودی دوسویه است: از یک سو تعالی و شکوه محض؛ به عنوان یکی از ساکنان عالم بالا و از سوی دیگر غریب و گمگشته در طبیعت مادی که بهتنهایی و بدون کمکی از "ماوراء" قادر به نجات خود نیست. این نوع انساننگری، قرابت زیادی با روند هبوط، گمگشتگی و نجاتبخشی انسان دراسطورههای مندایی، شاخهای مهم از ادبیات گنوسی، دارد. در آثار متنوع بازمانده از این گروه، مکررا به نمادها و تصاویری خاص برمیخوریم که عمدتا اسطورهای است ولی به نوعی تجربه شهودی حقیقت را مینمایانند و بیانگر اندیشه ای عرفانی است. در مقاله حاضر، روند گمگشتگی و نجاتیافتگی انسان، از منظر غزلیات شمس و اسطورههای مندایی تبیین و در هر بخش، تصاویر متناظر با یکدیگر مقایسه شدهاند. وجوه تشابه و تمایز، درذیل هر مبحث ذکر و تحلیلهای مقاله بیشتر در نتیجهگیری منعکس گردیدهاست
مجید فرحانیزاده، عباس محمدیان،
دوره ۷، شماره ۲۸ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
غیرت از اصطلاحات مهم عرفانی است که ملازم مفاهیمی چون محبّت و عشق بوده و عبارت از کراهت مشارکت غیر در حقّ محبوب و محب و محبّت است. این پژوهش پس از بیان دیدگاه قرآن و روایات، به واکاوی ریشه ها و بررسی سخنان عارفان در خصوص مفهوم غیرت و جنبه های مختلف آن در آثار برجسته عرفانی پرداخته است. هدف این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، زمینهسازی برای فهم و درک درستتر مفهوم غیرت در متون صوفیه و بازتاب آن در اشعار عرفانی است. این بررسی ضمن تحلیل مفهوم غیرت از منظر ارتباط خداوند با عالم به نحو عام ونیز با بنده به نحو خاص؛ و همچنین تحلیل ارتباط صفت غیرت با عشق، نشان میدهد که کلام برخی از عارفان از شائبه غیرت کونی مبرّا بوده و منبعث از ژرفای معرفت الهی و توحیدی است.
شهرام ساری اصلانی،
دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۱۲-۱۳۹۵ )
چکیده
معرفت به قول عین القضات آن معناست که: «هرگز تعبیری از آن متصور نشود مگر به الفاظ متشابه». از آن جا که این الفاظ برای معانی دیگر ساخته شده اند هنگامی که به سمع می رسند به ناچار معانی ظاهری آن ها درک می شود بدین دلیل الفاظی که عارف به کار می برد دامِ علمای قشری و اهل استدلال و جدل می باشد.
در این مقاله ابتدا به پیشینه مباحث معرفتی در فلسفه یونان و تصوف اسلامی(تلقی عرفا از مقوله معرفت) و ماهیت نفس از منظر حکمای ایرانی و یونانی پرداخته شده است و سپس به تبیین و تحلیل ماهیت نفس و معرفت نفس از منظر عین القضات همدانی عناوین معرفت النفس از منظر عین القضات به ترتیب عبارت اند از: مبادی معرفت،تأکید قاضی بر وجوب تحصیل معرفت،طریق حصول معرفت، مراتب معرفت، معرفت شهودی.
سید علی قاسم زاده، اسماعیل گلرخ ماسوله،
دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
در این مقاله آراء هجویری درباره ایمان و معرفت و رابطه میان آنها بررسی می شود. اما پیش از آن، انسان و جوانب وجودی او و آنچه نزد هجویری اسباب کسب معرفت محسوب است، مورد بررسی قرار می گیرد. ضمناً از آنجا که به نظر می رسد بین ایمان و معرفت تفاوت وجود دارد و انسان نوعاً برای تحصیل این دو مجهز به اسباب و وسائطی است، لذ ا، پیش از بررسی دو موضوع معرفت و ایمان و رابطه بین آ نها، شناخت این ابزارها در چگونگی کسب معرفت ضروری می نماید. همچنین در این مقاله معلوم می گردد که هجویری به رغم اعتقاد برخی از اندیشمندان و عرفا از قبیل ابن عربی، معرفت را برهانی می داند. لیکن، به نظر او برهان و استدلال سبب معرفت است نه علت آن.بنابراین، الهام که به نظر او مبنایی قطعی برای تشخیص خطا و صواب نیست نمی تواند راه به معرفت ببرد. با این همه، وحدت وجود را، که نزد اغلب متکلمان و اندیشمندان محل مناقشه بوده است، راهبردی به معرفت و ایمان تلقی می نماید. او علاوه بر اینکه آراء نحله های گوناگون را درباره ایمان بیان می کند، م یکوشد نظری معتدل در این باره اظهار نماید.
آقای عظیم حمزییان، خانم صبا فدوی،
دوره ۱۰، شماره ۳۸ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از مسائل مهم در حوزه فلسفه عرفان، واقعیت متعلقات شهود عرفانی است؛ و از جمله مسائل مهم این بخش پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان عینیت در معرفت شهودی را با توجه به مباحث معرفتشناختی و فلسفی واقعیت، توجیه نمود. در این جستار سعی شده است تا مسئله عینیتِ معرفت شهودی در عرفان اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. عینیت در این مقاله به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای کانتی آن، که طبق آن کانت ملاک اصلی عینی بودن را فهم مشترک و قابل امتحان بودن آن برای همه میداند، و بر اساس این دیدگاه معرفت شهودی در عرفان نیز میتواند دارای عینیت باشد؛ زیرا این معرفت از طریق سلوک عملی با دستوالعملهای مشابه، و طی منازل و مقامات معین زیر نظر شیخ یا مراد برای سالکان قابل حصول است؛ بنابراین لزوم حضور شیخ و طی مقامات سلوک را میتوان ملاک اصلی برای این عینیت، دانست؛ و دیگری به معنای خارجیت و واقعیت -در مقابل ذهنیت- است، یعنی متعلق عرفان امری واقعی و جدا از توهم و ذهنیت عارف و دارای عینیت است. بر این اساس طبق نظریه صدق در باب مطابقت، این عینیت معیاری برای سنجش اعتبار و تمایز آن با موهومات صرفاً ذهنی است.
جعفر ابراهیمی، دکتر عباسعلی رستمی نسب، دکتر مراد یاری دهنوی، دکتر مسعود اخلاقی،
دوره ۱۰، شماره ۴۱ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
انسان از ابتدای وجود خود، همواره موجودی کنجکاو، پرسشگر و به دنبال اهدافی بوده که او را به مقصد متعالی خویش برساند، اما اینکه مقصد چیست، کجاست و کیست خود مسئله ای مهم است و انسان را در زندگی کنجکاوتر و هدفمندتر می سازد. مولوی بر این باور است که ساختار باورهای انسان متأثر از ویژگیهای اخلاقی او شکل میگیرد و آلودگیهای اخلاقی، معرفت بشر را به انحراف میکشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی دلالتهای تربیت اخلاقی از منظر معرفتشناسی مولانا است. این پژوهش به شیوه تحقیق بنیادی صورت پذیرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه مولانا روشها، مراحل و اصول تربیت اخلاقی ساختار ویژه خود را دارد بهطوری که روشها عبارت است از تلقین به نفس، تحمیل به نفس، همنشینی با خوبان و نیز تزکیه و دوری از تقلید. مراحل مورد نظر وی در بردارنده توبه، تتبل، صبر، توکل، تسلیم و رضا، فقر و فنا است و اصول شامل کمال، تزکیه، مشورت، دوری از غرضورزی، پرهیز از تعمیم غیر مستدل و تفاوتهای فردی در انسان است.
عبدالرحیم عناقه، علی اصغر میر باقری فرد، ندا پرتویی،
دوره ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی سیر و سلوک عرفانی در اندیشه شمس تبریزی میباشد. شمس تبریزی از جمله مفاخر تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم استکه در اندیشه هایش رهیافتی برای رسیدن به ذات یکتای بی همتا قرار داشت. از این رو شناساندن و معرفی آثار و داشتن نگاهی نو به سلوک فکری شمس به سبب گره خوردگی عمیق آن با جامعه مردم یک ضرورت دارد تا متون غنی فرهنگی به صورت پیراسته و پالایش شده در اختیار همگان قرار گیرد. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی است. در مجموع، میتوان گفت شمس بر آن است که عارف، در واپسین مرحله از سلوک خود (غایت) به سمت حقیقت با خداوند به یگانگی رسیده و در او فانی میشود. در این مرحله، عارف به نی انبانی میماند که اگر چه صدا از او خارج میشود، اما این صدای او نیست، بلکه نفس نوازنده است که در او میدمد. بنابراین، سخن و عمل عارف، سخن و عمل خداست؛ زیرا او از صفات خود رهایی یافته و به صفات حق موصوف گشته است.
خانم خدیجه حسین پناه، دکتر ناهید عزیزی، دکتر حجت اله غ منیری،
دوره ۱۳، شماره ۵۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
اگر چه شعر دوره نخست در زبان فارسی یعنی: شعر سبک خراسانی مشحون است از طبیعتگرایی و شادخواری با این حال موضوعات معرفتی (در حوزه دین، حکمت و عرفان) نیز بخشی از مضامین سرودههای شاعران و سخنوران این دوره را تشکیل میدهد. بر همین اساس پژوهش حاضر در پی آن برآمد تا با روش تحلیلی ـ توصیفی و واکاوی اشعار برخی از شاعران دوره یاد شده مثل: ابوشکور بلخی، کساییمروزی، رودکیسمرقندی، فردوسی و ناصرخسرو، مضامین دینی و معرفتی سرودههای شاعران را احصاء کرده و با دستهبندی و مقایسه آنها با یکدیگر ضمن میزان بازتاب این مضامین، تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم مضامین یاد شده را با آیات کریمه قرآن و روایات نبوی و علوی در معرض نگاه خواننده قرار دهد. آنچه از پژوهش انجام شده به دست آمد به اختصار عبارت از آن است که: مضامینی چون: خودشناسی و خداشناسی، عبودیت و ستایش خدا، توبه و بازگشت از گناه، توصیه به تقوی و پرهیزگاری، صداقت و راستگویی، قناعت و میانهروی، خویشتنداری در کلام و رعایت اعتدال در گفتوگو، تواضع و بردباری، مرگاندیشی و آمادگی برای سفر آخرت و ... از مضامین پرکاربرد در شعر این شاعران بوده و از این حیث میتوان آنان را پیشگامان تفکرات معرفتی در همه ادوار شعر فارسی به شمار آورد. در این میانه البته فردوسی و ناصرخسرو سهم بیشتری را در این خصوص از آن خود کردهاند.