کندوکاوهای یونگ، روانشناس اتریشی، در قلمرو روان آدمی و یافته های وی در زمینهی اساطیر، دستمایهی بسیاری از پژوهندگان در بررسی آثار ادبی قرار گرفته است.
یونگ به خاطر توجّه عمیقی که به انسان در شبکهی روابط اجتماعی و تاریخیاش داشت، ساختار روان آدمی را در حوزهی حیات اجتماعی و در عرصهی تاریخ مورد بررسی و مطالعهی دقیق قرار داد و در نتیجه، بر دانش اسطورهشناسی و روانشناسی، تأثیر قابل ملاحظهای بر جای گذاشت. او با وضع نظریهی « ناخودآگاه جمعی » و ایجاد «نقد کهن الگویی»، افق های تازه ای از چگونگی بررسی و نقد متون ادبی را پیش چشم محققان گشود.
در پژوهش حاضر، مجموعهی غزلیّات سنایی با این نگرش مورد بررسی قرار گرفت و در چهار چوب دو کهن الگوی «نقاب و سایه»ی یونگ ارزیابی شد و چگونگی تبلور هریک از این کهن الگو ها در این تحقیق مشخص گردید.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |