سادگی و روانی، برجستهترین ویژگی روح بلند آثار عرفانی در زبان فارسی است. هر فعل، مهمترین رکن جمله و پایۀ آن است که ساختمانی ساده یا غیرساده دارد. بررسی ساختمان فعل در یک اثر، میتواند گویای نحوۀ انتقال مفاهیم آفرینندۀ اثر و حتی دغدغههای وی برای برقراری ارتباط مؤثر با مخاطبانش باشد. شبستری در مثنوی گلشن راز، با آمیختن اندیشههای عرفانی و فلسفی خود مباحثی نظیر وحدت وجود را مطرح میسازد. وی، مبنای کلامش را برای بیان مفاهیم ذهنی و مقصود خود، بر ساختمان فعلهای ساده به ویژه فعلهای اسنادی قرار میدهد و تا آنجا که بتواند برای سهولت در ارتباطی مؤثر با مخاطب، به این ساختار فعلی پایند است، امّا آنجا که مفاهیم پیچیدهتری را بیان میکند، از فعل ساده روی میگرداند و از ساختمان فعل پیشوندی یا مرکب بهره میگیرد. وی گرایش خود را به عربیدانی در پایۀ فعلهای مرکب نشان میدهد و از افعال پیشوندی برای تحرک بخشیدن و پویایی کلامش استفاده میکند. بنابراین در سراسر گلشن راز میان نفسِ عمل فعل با ساختمان آن، رابطهای منطقی برقرار است که آن را از حوزۀ عرفان نظری به عرفان عملی هم نزدیک میسازد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |