1- استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه ایلام، ایلام، ایران ، a.garavand@ilam.ac.ir
2- دانشآموختۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه ایلام، ایلام، ایران.
چکیده: (966 مشاهده)
نظریۀ استعارۀ شناختیِ جرج لیکاف و مارک جانسون، استعاره را از ابزار خیالانگیز کردن کلام به ابزاری برای اندیشه و شناخت ارتقا داده است. لیکاف و جانسون دریافتند که استعارهها صرفاً برای زبان ادبی نیستند؛ بلکه در زبان روزمره هم کاربرد دارند و شاعران این استعارهها را برای بیان مقاصد خود به زبان ادبی و شعر انتقال دادهاند. استعارۀ مفهومی به وسیلۀ «قلمرو مبدأ» و «قلمرو مقصد» مفاهیم را ملموس میکند. «قلمرو» آن محدوده از واژگان و معنا است که مفهومی را تصویر یا «نگاشت» میکند. مثلاً وقتی میگوییم: «زندگی سفر است»، سفر، «قلمرو مبدأ» و زندگی، «قلمرو مقصد» است. در این طرحواره برای زندگی که یک مفهوم انتزاعی است،از مفهومی ملموس استفاده شده است. نویسندگان در مقالۀ حاضر با رویکرد به این نظریه به تحلیل و تفسیر اوّلین غزل دیوان حافظ پرداخته و ثابت نمودهاند که غزل اوّل دیوان حافظ بر اساس استعارۀ مفهومی «عشق سفر است» سروده شده و تمامیّت آن بر اساس این استعاره قابل شرح و تفسیر است و تمام اجزای آن در خدمت القای این مفهوم هستند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1399/2/20 | پذیرش: 1399/9/29 | انتشار: 1400/6/1