، aljasa70@gmail.com
چکیده: (463 مشاهده)
در تحلیلهای سبکشناسانه، سبک سرودههای غزلسرایان سدۀ هشتم هجری به سبک تلفیق عشق و عرفان نامبردار گشته است. دقتی دگرباره در مفهوم این عنوان و تحقیق و مطالعه در غزلیات عرفانی، بر ما آشکار میسازد که اولاً برای عنوان عاشقانه- عارفانه که بر این سبک گذاشته شده، مصداقهایی چندگانه میتوان برشمرد، که هر کدام از آنها دارای ویژگیهای متمایز و مشخصکنندۀ دستهای جداگانه از آثار عرفانی است، و ثانیاً دایرۀ شمول سبک تلفیق در غزل فارسی، که از نخستین گامها در سرودههای عرفانی میتوان نشانههای آن را بازیافت، نسبت به آنچه در تحلیلهای سبکی از آن بحث میشود، یعنی غزلیات سدۀ هشتم هجری بسیار گستردهتر است؛ اگرچه ما با گونهای سرودن غزلیات عارفانه و تداوم آن در سدۀ هشتم نیز روبهرو هستیم و در واقع برداشتهای چندگانهای که از سبک عاشقانه- عارفانه میتوان داشت، نمایشگر روند متداوم و رو به گسترش آمیختگی عناصر اصلی محتوایی غزلیات فارسی؛ یعنی: عشق، عرفان و قلندریهسرایی است. در این مقاله روند متداوم این تلفیق در سرودههای غزلسرایان صاحبسبک تا پایان سدۀ هشتم هجری مورد بررسی و دقت قرار گرفته است. و دربارۀ جایگاه هر کدام از شاعران غزلسرا در این راستا تحقیق شده و آشکار گردیده است که بنا بر دلایلی چون: پیوند ناگسستنی مباحث نظری عشق و عرفان با یکدیگر، وجود نشانههای مضامین تلفیقی عاشقانه و عارفانه از آغاز سرودن غزلیات عرفانی فارسی در سدۀ ششم، محدودیت این بحث سبکی به بررسی محتوایی در یکی از قالبهای شعر فارسی و همچنین برداشتهای متفاوتی که میتوان از اصطلاح «عاشقانه- عارفانه» داشت، نمیتوان به سبکی مستقل در غزلسرایی فارسی با این عنوان قائل بود.
شمارهی مقاله: 6
واژههای کلیدی: غزل،
عشق،
عرفان،
ملامتی،
سبک.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1402/3/29 | پذیرش: 1402/5/27 | انتشار: 1402/12/11