زبان رمزآمیز، زبان را از صورت یک وسیله ارتباط عمومی خارج میکند و به کلمات استعداد و ظرفیت و بار معنوی تازهای میبخشد که از محدوده معنایی آنها در فرهنگها بسیار فراتر میرود. به طور کلی در اشعار مولانا رمز و نماد به دو شکل دیده میشود: در قالب الفاظ و در ساختار کلی شعر که در این راستا گاه تنها واژگان در معنای فرا واقعی خود به کار رفته؛ به عنوان مثال زلف، خط، خال، قطره، دریا، ذره و گاه یک غزل به شکل نمادین به بیان حقایق و آموزهها میپردازد. بررسی و تحقیق در غزلیات مولانا نشان میدهد تعداد بسیاری از غزلیات مبتنی بر بهکارگیری نمادها و رمزها میباشد و رمز و نماد در بیان مفاهیم، آموزهها و افکار عرفانی بیشتر مورد توجه شاعر بوده است. نماد دریا در تقابل با واژگانی چون قطره، سیل، شبنم، موج، ماهی، گوهر و ... مفهوم و معنای متفاوت مییابد. مولانا از این نمادها برای تبیین مفاهیم متعدد و متنوعی چون رابطه خالق و موجودات، فنا، توحید، تجلی عشق و آفرینش، عدم و نیستی استفاده میکند. بیشترین نمود این واژهها در بیان اندیشه رهایی از خود و وصول به حقیقت برتر و دستیابی به توحید دیده میشود.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |