«وحدت وجود» از مهمترین مبانی عرفانی در اغلب مذاهب فکری و عقیدتی است که همواره مورد بحث و چالش بوده است. بر اساس این اعتقاد، عالم هستی با همه امکانات و مناسبت هایش یک وجود بیش نیست و در مرتبه فوق آن، وجودِ خدا قرار دارد. در عرفان اسلامی «وحدت وجود» در بین عُرَفا از جایگاه خاصی برخوردار است. مولانا به عنوان یکی از شعرای عارفِ مسلمان، بارها در قالب تمثیل های زیبا به مسأله «وحدت وجود» پرداخته است. در اوپانیشادها، نیز که از منابع عمده عرفان هندی است به مساله وحدت وجود بارها اشاره شده است. در اوپانیشادها، کل عالمِ وجود، در ژرفا وحدت دارند و آتمن (خداوند) چون رشته نامرئی در میان دانه های تسبیح، همه موجودات را به یک دیگر مرتبط ساخته است. با توجه به اشتراکات فراوانی که در خصوص مفهوم وحدت وجود از دیدگاه مولانا و اوپانیشادها وجود دارد، مقاله حاضر در پی کشف و تفسیر این نقاط مشترک است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |