در نگاه اول منظومههای عاشقانه ادب پارسی تنها قصه دلدادگیهای عشاقی است که در راه وصال، مراحل سخت و پر فراز و نشیب عشق را پشت سر میگذارند و در این راه دچار حوادث و اتفاقات عجیب و غریب میشوند. اما در این تحقیق نشان داده میشود که با جستار عمیق در این آثار، به این نتیجه میرسیم که این منظومههای بلند عاشقانه صرفاً عشقی نیستند، بلکه سرشار از حقایق سودمند معرفتی و عرفانیاند و میتوان در اعماق محتویات ابیات، اصول ثابت عرفانی را مشاهده کرد.
در این مقاله سعی شده است برخی از جلوههای عرفانی در قالب اصطلاحات همچون: تواضع، کشف، دل، فنا و بقا ... در منظومه عاشقانه " گل و نوروز " مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |