زیباترین نمود بندگی در درگاه الهی، نماز است و مسجد جلوهگاه این رابطه عاشقانه و عارفانه است. مساجد، برخلاف بعضی از پرستشگاهها در ادیان مختلف، نه تنها دور از دسترس نیستند که عموماً در دل بازارها و مجموعههای پر رفتوآمد بنا میشوند و با درهای باز و گشاده و بهرهمندی از زیباترین نمودهای معماری و هنری هر دوره، پذیرای نمازگزاران هستند.
مولانا اگرچه به مجموعه عرفان وابسته است و به نظر میرسد باید دلبستگی بیشتری به خانقاه، این مکان غیررسمی در برابر مسجد، نشان دهد؛ اما در سراسر مثنویِ خویش به اهمیّت جایگاه مسجد اشاره مینماید و در سطح تمثیلی، مسجد را دل پاک عارف و حتی همه عالم قلمداد میکند که هر پدیدهای در آن به پرستش خداوند متعال مشغول است. تأکید بر نماز جماعت و فضیلت آن، پیراستگی مسجد از آلودگیهای صوری و معنوی نیز از نکات دیگری است که در داستانهای مثنوی بدان پرداخته شده است.نگارندگان میکوشند تا با بررسی داستانهایی از مثنوی مولوی که در آنها مسجد نقش مهمّی دارد، دیدگاه و تصوّر مولانا را از این جایگاه معنوی و ارزشمند، روشن سازند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |