در" نقد مدرن غربی " تنها متن ادبی، جوهر ذاتی ادبیات به حساب میآید. به عبارت دیگر آن گونه که ساختگرایان میگویند، تنها وجه غالب( dominant) متن ادبی است، که اصالت دارد. یکی از محورهای مهم این گونه نقد" گفتمان " و "گفتمانکاوی " است. در گفتمانکاوی یک اثر ادبی، پنج محور اساسی فهم متون اعتبار و ارزش ادبی دارد : زبان، موسیقی، بلاغت تصویر،تجربۀ بشری( ساخت عاطفی) و بینامتنی( intertextuality). آنچه مسلم است این روش از زبان شناسی وارد علوم انسانی شده و به سرعت در نقد ادبی امروز جایگاهی والا یافته است. در ادب پژوهی معاصر عربی واژۀ" خطاب" معادل گفتمان آمده است. از جانب دیگر سهراب سپهری شاعری صاحب سبک است که شعر او در میان شاعران معاصر خوش درخشیده، و زبان همزمان یا(synchronic) در شعر او به وجه غالب رسیده است. در مقالۀ حاضر به شیوۀ توصیفی، تحلیلی شعر سهراب سپهری، که میان طبیعت و ماورای طبیعت در نوسان است، بر اساس روش تحلیل گفتمان مورد خوانش قرار گرفته است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |