فروغ فرخزاد در طول دوره شاعری خود دو نوع زبان را تجربه کرده است؛ زبان وی در دوره اول، زبانی کهنه با مضامین و تصاویری تکراری است که به علت مستعمل بودن به شعریّت نمیرسد، اما در دوره دوم ، به زاویه دیدی منحصر به فرد و اندیشه ای متمایز دست یافته و با استفاده از تمهیدات بدیعِ بیانی توانسته است زبان را به سمت ادبیّت سوق دهد. از جمله تکنیکهای تأثیر گذار فروغ در این دوره، نمادپردازی است. در دو کتاب واپسین او بسیاری از واژهها به عنوان نماد به کار رفتهاند و در جایگاههای مختلف، معانی گوناگون یاهالهای از معانی را القا میکنند. یکی از نمادهای جذاب در شعر فروغ، آب است که از دیرباز مورد توجه شاعران بوده و توان معنی آفرینی خاصی دارد. در این مقاله سعی داریم نمادینگی آب را در اشعار فروغ بکاویم.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |