در عرفان اسلامی پیر جایگاه ویژهای دارد. مرید نیازمند راهنمایی او است تا از گمراهیها نجات یابد و به مقصود برسد.کتابهای عرفانی نیز کم و بیش به ترسیم و توصیف سیمای پیر پرداختهاند و اهمیّت, لزوم و ویژگیهای او را به روشنی برشمردهاند. در این میان حدیقهی سنایی و مثنوی مولوی از اهمیّت خاصّی برخوردارند و نقش بنیادی دارند. حدیقه به عنوان نخستین کتابی که مفاهیم عرفانی و اخلاقی را به طور مشخّص وارد حوزهی ادبیّات فارسی کرده و مثنوی به عنوان کاملکنندهی این راه.
سنایی با حکایات و ابیات منفرد به ویژگیها و اهمیّت پیر اشاره میکند، امّا به اندازهی مولانا به تشریح جزئیات نمیپردازد. تفصیل سخنان مولانا در این زمینه و دقّت او در توصیف شخصیّت پیر، ناشی از تحوّلات جامعه است که بر عرفان و تصوّف تأثیر مستقیم نهاده و نیز تکامل ادب صوفیّه که به روشن شدن گوشههای تاریک و ناگفتهی عرفان منجر شده است. تکاملی که حاصل آن وجود نابغهای به نام مولانا نیز میباشد. مقایسهی جلوههای پیر در این دو اثر در روشن شدن برخی از گوشهها و زوایای اعمال و رفتار پیر و درک صحیح این متون بی تأثیر نخواهد بود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |