مثنوی یکی از بزرگترین آثار عرفانی و اندیشگانی و ادبی به زبان فارسی است که در جهان شرق و غرب، آوازه یافته است. بسیاری از دانشمندان و شاعران و فیلسوفان جهان به مطالعه و خواندن مکرّر آن میل پیدا کردند و برخی بر آن شرح و نقد و تقریظ نوشتند. در ایران نیز از قدیمالایّام خصوصاً درویشان و عارفان و شارحان زبان عرفانی، با مثنوی انس و الفت داشتند و شروحی بر آن نوشتهاند. بنابراین، برخی از نویسندگان در مقالات و کتابشناسیهایشان به معرفی آثاری پرداختهاند که یا به شرح مثنوی پرداخته شده، یا در بارهی مطالبی از آن کتاب سخن رفته است؛ امّا تا کنون کسی به گونهای مستقلّ و منفرد به این موضوع نپرداخته که خود مولانا در کتاب مثنوی چه نگاه و نظری به این کتاب شریف داشته است. بنابراین، در این مقاله، ما به طور ویژه و بیشتر به صورتی امّاری و تشریحی به این موضوع پرداختهایم تا مشخص گردد که مثنوی از دریچهی مثنوی و از نظر خداوندگارش چه جایگاهی دارد. در مجموع شش دفتر مثنوی مولانا به طور مستقیم و غیر مستقیم از مثنوی یاد کرده است. جز متن اشعار، این یادکرد و تشریح در دیباچههای ششگانهی دفترها نیز به طور چشمگیری آمده است که در این مقاله به شرح و بسط آن پرداخته شده است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |