در ارتباطات انسانی، نظریّات متعدّدی دربارهی جاذبههای انسانی مطرح شده است که مفاهیمی همچون، نزدیکی، آشنایی، گزینش ادراکی، تشابه و تجانس از آن جمله میباشند. از طریق مطالعهی موردی اشعار مولوی و تطبیق آنها با نظریّات جذب، معلوم گشت که مولانا نزدیکی را بیشتر در رابطه با خداوند در نظر گرفته و در زمینهی تشابه نیز معتقد به لزوم همجنس بودن طرفهای ارتباطی است. او همچنین وجود شباهت را در کنار تفاوت برای برقراری ارتباط و جذب لازم می داند. در رابطه با گزینش ادراکی نیز معادلی با عنوان امتیاز تمیز قائل شدن را مطرح مینماید و در رابطه با تقابل فرهنگها، اختلاف دیدگاهها را عامل جدایی میداند و بارها انسانها را به اتّحاد فکری، دعوت میکند تا توسّط این زمینهی مشترک، به هم نزدیک گردند. در آخر، نموداری درختی با چهار شاخهی اصلی و نوزده زیر شاخه به دست آمد که موجب محسوس و مشهودتر شدن نتایج تحقیق شد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |