در تاریخ تصوف و عرفان اسلامی یکی از مهمترین مسائل نظری که تأثیر بسزایی بر اندیشه عرفا داشته، مسئله میثاق یا عهد الست (اعراف/172) است، و با ورود این مفهوم در آثار بزرگان عرفان اسلامی، سیر معنایی آن، که محدود به شکل ظاهریاش در صدر اسلام بود، تغییر یافت و با عشق ازلی درهم آمیخت و مکتبی به نام مکتب عشق بر اساس همین عهد شکل گرفت؛ که حافظ شیرازی با جادوی شعر خویش به زیباترین صور خیال آن را بهتصویر کشید. او در اشعار خود بر یادآوری عهد الست با تمام مظاهرش پافشاری می کند تا مشغول شدن به هواهای نفسانی انسان را به ورطه فراموشی و تباهی نکشاند. حافظ تنها راه رسیدن به شهود و رفع حجابهای نفسانی را رندی و مجاهدت در راه عشق میداند، او برای رسیدن به معشوق، از سرشتی که بر آن آفریده شده مدد میجوید تا به یاری فیض الهی از مرحله هبوط صعود نماید و در جام جهان نمای خویش عکس رخ جانان را مشاهده کند. این مقاله به بیان دیدگاه حافظ شیرازی - آینه دار جمال الهی- درباره عهد الست و ارتباط معنایی این عهد با چند مسئله عرفانی از جمله: فطرت، عشق و امانت الهی میپردازد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |