هر نظام اخلاقی بر مبنای متعددی اعم از مبانی هستیشناختی، انسانشناختی و معرفتشناختی بنا شده است. مقصود از مبانی، مباحث نظری است که در شکلگیری مکاتب اخلاقی و نوع گزارههای آن، تحلیلها و داوریهای اخلاقی تأثیری مستقیم دارد. در این مقاله از رهگذر تأمل بر اشعار مولانا در مثنوی به بررسی قلب که یکی از مبانی انسانشناختی اخلاق عرفانی است، پرداختهایم.
نخست معنا و مفهوم و کارکردهای معرفتی و عملی قلب از دیدگاه عرفا بررسی شد سپس معنای این دو مفهوم در اشعار مولانا تبیین گردید آنگاه کارکردهای معرفتی (شهودی) و عملی قلب و اثر آن بر اخلاق عارفانه روشن شد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |