کمال خُجندی از عارفانقرن هشتم هجری است که پس از سفر حج، در «تبریز» و «سرای» ساکن شد. می توان ادعاکرد که این سفرهای کمال بود که مضمون اشعار و زندگی او را متحول ساخت. از دیداو، سفرروح و عروج آن دال بر نیاز فطری انسان به تعالی و تکامل است که در نهایت منتهی به «انسان کامل» میشود. آن چه در این سیر روحانی اصل و حقیقت است دیدار با «خویش» است. هر سفر نیاز به یک راهنما و یاریگر دارد که او نیز از مدد پیر خردمند بهره میبرد. میل بازگشت به سرآغاز در اشعاراو با مقوله طلب عجین است. گاهی سفرهایش، سفربه سوی حق است، و گاه برای دیدار با واسط الهی است. هدف او از بیان این سفرها تزکیه نفس وقطع تعلقات دنیوی است. مقالۀ حاضر تلاش دارد تا سفرهای کمال را از منظر کهن الگو، ساختار شناسی و سیر عرفانی بررسی کند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |