مبحث حرکت و تغیّر در اجزای عالم از دیرباز مورد توجه عموم حکما به ویژه حکمای مسلمان قرار گرفته است. در اندیشۀ مولانا، تمام اجزای عالم در حرکت و تکاپوی مستمر است و این حرکت هم در ظواهر پدیدهها و هم در باطن هستی سریان دارد. پدیدههای عالم، حیات و شعور دارند و حرکت آنها نشانه زندگی و شعور و ادراک آنهاست. به نظر مولانا باطن هیچ پدیدهای ساکن نیست، سکون و رکودی که در ظاهر پدیدهها مشاهده میشود، تصوری بیش نیست. تنها مستان حق مانند انبیای الهی، توان ادراکِ حرکتِ هوشمند اجزای هستی را دارند. مولانا سبب جنبش و تسبیح هستی را به اجرای هدفمند اوامر الهی ربط میدهد. چنان که عنصر باد هوشمندانه تحت فرمان سلیمان، و کوه و سنگ همآواز داوود میشود. به زعم مولانا تمام حرکات این عالم از حقیقتی پایدار و مافوق حرکت و سکون موسوم به «بحر، خلوتگاه حق، جهان صلح یکرنگ و...» نشأت گرفته است. همۀ پدیدههای بیقرار و در حرکت تنها با رسیدن به خلوتگاه حق، آرام میگیرند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |