1- استاد زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران. dranagheh2013@gmail.com
2- استاد زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران.
3- دانشجوی دکتری زبانو ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاهآزاداسلامی، دهاقان، ایران.
چکیده: (627 مشاهده)
ولایت باطن نبوت و رسالت است و ریشه و معدن آنها به حساب میآید، زیرا هیچ نبی و رسولی نیست مگر آنکه اول ولایت یافته و ولی شده است و به اندازه سعه ولایتش نبوت و رسالت یافته است. با توجه به بررسی اندیشههای هر دو عارف، ابن عربی خود را بر حسب خدمات و آثارش ختم ولایت محمدیه در عصر خود میداند. در نظر وی نبوت از شئون اسم ظاهر و «ولایت» از شئون اسم باطن است؛ یعنی نبوت تکرارپذیر نیست و ختمپذیر است، اما ولایت همیشه استمرار دارد و باب مقام ولایت مفتوح بوده و آن امری باطنی است و هرکس در هر زمانی میتواند صاحب ولایت شود، و مراتب و شدت و ضعف دارد. ابنعربی ولایت مطلقه کلیه را برای وجود مقدس حضرت امیر و حضرت حجت(ع) قائل است ولی برای خود ولایت مطلقه و کلیه قائل نیست. شمس در نقد اندیشه ابنعربی، از کلام خود او سود میجوید و عدم صحت تفکرش را به وی نشان میدهد. به اعتقاد شمس، نه تنها حضرت رسول(ص) به منتهی درجه استغراق در حق رسیده؛ بلکه پرداختن به شریعت و امر و نهی برای ایشان، فضیلتی مزید بر استغراق در حق به شمار میرفته، نه نقص در آن.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1400/12/10 | پذیرش: 1401/6/22 | انتشار: 1400/8/10