اگر چه اندیشههای عرفانی مولانا در مثنوی، با تفاوتی چشمگیر نسبت به آثار تعلیمی دیگر، ثبتشده، نابترین اندیشههای عاطفی او را باید در غزلیاتشمس مشاهده کرد. اندیشههایی که در پشت پرده الفاظ پنهاناند و از افق گسترده آگاهی و دانایی مولانا پرده بر میگیرد. بیگمان از میان هزاران اندیشه نابی که در ذهن مولانا موج میزند، «حیرت» از کلیدیترین آنها برای راهیابی به این بحر ژرف، خواهد بود.
موضوع مقاله حاضر بررسی اجمالی حیرت در غزلیات شمس است. مولانا برای باز نمود این موضوع نه تنها از واژه حیرت و مشتقات آن بهره میگیرد؛ بلکه آن را از رهگذر دالهای دیگر نظیر «سرگردانی»، «سرگشتگی»، «تعجب» و نظایر اینها به خواننده القا میکند. در این میان تصویرهای زیبا و از آن جمله استفاده او از دایره و پرگار برای تجسم سرگردانی، نظرگیر است. به هر روی در این وجیزه نگاهی گذرا به منشا حیرت مولانا افکندهایم و از آن پس پیوند آن را با عقل و فکر و عجز ادراک بشر در فهم حقایق و عشق و توانمندیاش در این راه، بر رسیده و با اشارتی به حقیقت و زیبایی، زبان و خاموشی و پیر، سخن خود را به پایان بردهایم.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |