فلسفۀ آفرینش انسان و جهان، یکی از اساسیترین مسائلی است که بشر همواره در پی کشف و شناخت آن بوده است. مکاتب مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی پاسخهای مختلف و متعددی برای این مسألۀ مهم مطرح کردهاند. در قرآن، هدف خداوند از خلقت جهان و آسمانها و زمین، انسان است و مقصود از انسان، انسان کاملی است که به مقام عبودیت حقیقی رسیده باشد. هدف خداوند از آفرینش انسان و جهان، شناخت ذات بیهمتای خودِ اوست. در متون مختلف عرفان و تصوف به طور مکرّر به موضوع عشق خداوند به انسان و عشق انسان به خداوند پرداخته شده است. اثر کم نظیر کشف الاسرار و عُدَّه الابرار میبدی نیز از این لطیفۀ نهانی خالی نیست و با کندوکاو در تفسیر عرفانی آن از آیات قرآن مشخص میشود که میبدی همچون بسیاری از عارفان، عشق خداوند به انسان را منشأ آفرینش دانسته است. در این پژوهش سعی شده است با نگاهی تحلیلی، به بررسی دیدگاه میبدی دربارۀ مسئلۀ عشق و ارتباط آن با فلسفۀ آفرینش انسان پرداخته شود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |