1- دانشآموختۀ پسادکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران. ، d.vaseqhi@gmail.com
2- استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد ، یزد، ایران.
چکیده: (610 مشاهده)
بهاءالدّین سلطانولد فرزند ارشد مولانا جلالالدّین از اقطاب طریقۀ مولویه است که اشعارش تجلیگاه اندیشههای مختلف عرفانی، حکمی و کلامی است؛ وی که از فیض صحبت بزرگانی چونان شمس تبریزی و برهان محقق ترمذی بهره برده است، تسلط زیادی به جهاننگری عرفای قبل از خود دارد؛ به گونهای که با خلق آثاری ضمن تشریح تعالیم پدرش مولانا و دیگر بزرگان طریقۀ مولویه، اندیشههای بکری در عرصههای مختلف ارائه میدهد. این پژوهش که مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و با روش توصیفی- تحلیلی انجام میشود، به بررسی مضامین ملامتی و مباحث مربوط با آن مانند رندی و قلندری میپردازد.
غور در غزلیات سلطانولد آشکار میکند که وی چونان بزرگان طریقۀ مولویه از مکتب ملامتیه تأثیر بسیار پذیرفته است. ولد پای به کوی ملامت مینهد و علم و دانش را رها میکند و از قید خوشنامی میرهد، ساقی و مطرب را مورد خطاب قرار میدهد و سالکان را به شرب خمر تحریض میکند و بر منش رندانه و سیرت قلندرانۀ خود مینازد. وی به شیوۀ قلندران تابوهای مختلف را میشکند و از طاعت و مناجات روی بر میتابد. ولد اذعان میکند که می منصوری خاص اولیای حق است و این قوم را با می انگوری ارتباطی نیست. ساقی در غزلیات ولد غالباً به حضرت حق یا اولیای الهی اطلاق میشود، لیکن محتوای غزلیات دیوان، نگرش ملامتی شاعر را نشان میدهد. بسامد بالای کلمۀ مطرب و اصطلاحات مربوط به موسیقی نیز حکایت از منش ملامتی ولد دارد که علاقۀ او را به مبحث سماع و میراث قلندران آشکار میکند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1400/7/27 | پذیرش: 1401/5/20 | انتشار: 1400/1/10