دانش آموختۀ دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران ، s_saadatie@ut.ac.ir
چکیده: (1116 مشاهده)
از دیرباز مفهوم انسان کامل به اشکال مختلف در ادیان توحیدی و نحلههای مختلف عرفانی مطرح شده است؛ برای مثال موضوع خلقِ انسان بهصورتِ خدا که در عهد عتیق آمده و هم مسئلۀ کامل بودن انبیایی همچون نوح در همان کتاب، حکایت از آشنایی جهان یهودی و مسیحی با مفهوم انسانایزدی و خداگونگی دارد. این نوع نگرش حتی در فلسفۀ مسیحی و در قرونوسطی به نحوی مطرح بوده است. ازاینرو، انسان کامل کسی است که کمال پذیرفته و شبیه خدا شده است و این به عکس انسان ناقص است که به سبب فقدان کمال، شباهتی با خدا ندارد. در این نوشتار، ابتدا دیدگاه ادیان توحیدی و عرفانی درباره مفهوم انسان کامل بررسیشده؛ سپس این مفهوم در آثار ادبی-عرفانی عربی و فارسی کاویده و سپس تحلیلشده است تا تفاوتها و شباهتهای نگاه اندیشههای مذهبی و عرفانی محض با نگاه عرفای ادیب روشن گردد. خلاف دیدگاه مشهور که محیالدین ابن عربی را واضع نظریه انسان کامل میداند، نویسندۀ این مقاله معتقد است مفهوم انسان کامل در ادیان توحیدی، عرفان اسلامی و آثار عرفای قرون پیش از ابن اعربی آمده است و وی این مفهوم را تنها بهصورت نظاممند و گسترده بیان کرده است. از میان عرفای ادیب: النفری، سنایی، میبدی، ابن عربی، مولوی، شیخ محمود شبستری و حافظ این مفهوم را در آثار خود آورده و به بیان اوصاف آن پرداختهاند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1399/2/28 | پذیرش: 1399/10/1 | انتشار: 1399/6/1