معرفت به قول عین القضات آن معناست که: «هرگز تعبیری از آن متصور نشود مگر به الفاظ متشابه». از آن جا که این الفاظ برای معانی دیگر ساخته شده اند هنگامی که به سمع می رسند به ناچار معانی ظاهری آن ها درک می شود بدین دلیل الفاظی که عارف به کار می برد دامِ علمای قشری و اهل استدلال و جدل می باشد.
در این مقاله ابتدا به پیشینه مباحث معرفتی در فلسفه یونان و تصوف اسلامی(تلقی عرفا از مقوله معرفت) و ماهیت نفس از منظر حکمای ایرانی و یونانی پرداخته شده است و سپس به تبیین و تحلیل ماهیت نفس و معرفت نفس از منظر عین القضات همدانی عناوین معرفت النفس از منظر عین القضات به ترتیب عبارت اند از: مبادی معرفت،تأکید قاضی بر وجوب تحصیل معرفت،طریق حصول معرفت، مراتب معرفت، معرفت شهودی.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |